زمان بدون تو مشتی ملال خوهد شد
جهان تجسم یک احتمال خواهد شد
برای چشم به راهانت ای سوار سپید!
در انتظار تو هر لحظه سال خواهد شد
اگر غروب نگاهت همیشگی باشد
دلیل ماندن و بودن سوال خواهد شد
پس از طلوع تو خفاش شوم تاریکی
در اوج حوصله آشفته حال خواهد شد
اگر کبوتر صلح تو بال بگشاید
زمان مرگِ هر آنچه جدال خواهد شد
همینکه راوی قصه به آمدن برسد
غراب دلهره ها نیز لال خواهد شد
و آب های گل آلود هم یقین دارم
به یمن آمدن تو زلال خواهد شد

|